لئوپولد فکر کرد که مناسب است استعداد خداداد فرزندش را به نمایش بگذارد پس در اواسط ۱۷۶۳ خانوادهاش را در یک سفر به لندن و پاریس برد و در جاهای متعددی برنامه اجرا کرد.موتسارت شنوندگانش را با مهارتهای نوازندگی خود شگفتزده میکرد.او برای خانوادهی سلطنتی انگلیس و فرانسه نوازندگی کرد-اولین سمفونیها و قطعاتش را هم در آنجا نوشت- خانوادهاش کمی بعد از ۱۷۶۶ به خانه برگشتند،یعنی ۶ماه قبل از آنکه دوباره به وین بروند-آنها امیدوار بودند موتسارت اپرایی را که نوشته در آنجا اجرا کند اما بدلیل بعضی دسیسهها این امر صورت نگرفت.
او و خانوادهاش سال ۱۷۶۹ را در سالزبورگ گذراندند.در۷۳-۱۷۷۰سه بار به ایتالیا سفر کردند که در آن هنگام موتسارت ۲ اپرا و یک سونات برای اجرا در میلان نوشت.ضمناً در این هنگام او با سبک ایتالیائی موسیقی آشنا شد، در تابستان ۱۷۷۳ دفعات بیشتری به وین رفت و بیشتر برای آنکه شاید منصبی به دست آورد.در آنجا موتسارت یک رشته کوآرتت و در بازگشت یک هم تعدادی سمفونی نوشت.این سمفونیها شامل۲تا از اولین سمفونیهایش شماره۲۵درG مینور و۲۹درA قسمتی از ابتدای اپرایش بنام La Finta giardiniera بود که در اوایل ۱۷۷۵ نوشت.در دوره سالهای ۱۷۷۷ تا ۱۷۷۴ در سالزبورگ زندگی کرد، در جایی که به عنوان رهبر ارکستر در گروه پرنس آرک بیشاپ Archbishop مشغول به کار بود.در این سالها کارهایش شامل: مسها، سنفونیها، تمامی کنسرتهای ویولونوی، ۶ سونات در پیانو، تعداد زیادی سرناد و اولین کنسرت بزرگ پیانوی خود را به نام ۲۷۱K در ۱۷۷۷.
موتسارت دید فرصتهای فرزندش به عنوان آهنگسازی با استعداد بسیار زیاد دارد در سالزبورگ از بین میرود.نتیجه گرفت که برای وولفگانگ در جای دیگری شغلی بیابد، او با مادرش به مونیخ و مانهایم رفت اما هیچ شغلی بدست نیاورد.(گفته میشود بیشتر از ۶ ماه در مانهایم ماند و آهنگهایی برای فلوت و پیانو نوشت و ضمناً در همین موقع عاشق آلوئیزا وبر شد) پدرش او را به پاریس فرستاد، در آنجا مقداری موفقیت بدست آورد، خصوصاً با سمفونی پاریس شماره ۳۱ که مخصوصاً برای ذائقه محلی آنجا ساخته شده بود، اما آینده کار در پاریس مناسب نبود و لئوپولد به او گفت که بازگردد چرا که در شهر خودش شغل بهتری برایش پیدا کرده بود-او با تأخیر و به تنهایی به خانه بازگشت مادرش در پاریس مرده بود-.
سالهای ۸۰-۱۷۷۹ در سالزبورگ سپری شد در کلیسای جامع شهر در گروه موسیقی مینواخت و آهنگهای مهمی میساخت، سنفونیها، کنسرتها، سرنادها، موسیقیهای دراماتیک.اما اپرا همچنان در مرکز آمالش باقی ماند و فرصتی پیش آمد تا برای شهر مونیخ اپرایی بسازد.او به مونیخ رفت تا در اواخر ۱۷۸۰ اپرا را بنویسد.در این زمان مکاتباتش با لئوپولد حاوی اطلاعات بسیار گرانبهایی از رویکرد او به درام موسیقیایی است.کارش به نام(Idomeneo )یک موفقیت بود.در آن موتسارت به شکلهای خارقالعادهای احساسات قهرمانانه، با یک غنای بسیار هنری را شرح میدهد.
پس از آن موتسارت از مونیخ به وین دعوت شد، جائی که گروه سالزبورگ در خدمت امپراتور جدیدی بود او از سال ۱۷۸۷ یک فراماسون بود ولی آموزشهای ماسونها هیچگونه اثری بر تفکراتش نگذاشت و موتسارت تا آخرین سالهای عمرش در سبک خود باقی ماند موفقیتهای وی سبب شد که او خود را در انبوهی از نوکران و آشپزان ببیند.زمانیکه کارفرمایش پرنس اجازه ساختن آهنگ دربارهی موضوعاتی که مورد علاقهاش بود را به وی نداد رنجش او از پرنس آغاز شد تا جائیکه از کارش اخراج گردید.موتسارت درخواست شغلی در گروه امپریال وین کرد ولی بیشتر دلش میخواست کارهای آزادانهتری انجام دهد.
در سالهای بعد زندگیش را به وسیله تدریس موسیقی، چاپ آثارش یا نواختن برای عموم و یا در خانههای مشتریهای دائمی خود اداره میکرد. در سال ۱۷۸۷ شغل کوچکی به عنوان رهبر گروه موسیقی بدست آورد که از آن حقوق کافی عایدش میشود ولی از نوشتن آهنگهای رقص برای گروههای باله چیزی بدستش نمیآمد.براساس عرف موزیسینهای دوره خودش، درآمد خوبی داشت، از کالسکهی شخصی استفاده میکرد و نوکر خصوصی داشت، بدلیل ولخرجیهای زیاد وی از نظر مالی به مشکلات متعددی دچار شد.در سال ۱۷۸۲ با کنستانس وبر خواهر کوچکتر آلوئیزا ازدواج کرد.
در اولین سالهای زندگی خود در وین موتسارت به وسیلهی نوشتن سوناتهایی برای پیانو و تعدادی سونات برای ویلون و نواختن پیانو برای خود اعتباری کسب کرد. در سال ۱۷۸۲ اپرایی بنام Die EntFuhvung aus dem Sevial اجرا کرد.یک آواز آلمانی که به علت طولانی بودن موسیقی آن ،از حد معمول خارج شده بود امپراطور هانس ژوزف دوم مشهورترین تماشاگرش بود که گفت :«موتسارت عزیزم نتهای زیادی داشت». کار موفقیتآمیز بود ولی به ازای آن چیزی به وی پرداخت نشد.در این سالها او ۶ رشته کوآرتت نوشت که او را استاد این فن کرد.هایدن میگوید آنها برجسته هستند نه فقط بدلیل تنوع بیان آنها بلکه بدلیل پیچیدگی متنهایشان.
هایدن به پدر موتسارت گفت که موتسارت بزرگترین آهنگسازی است که من دیده یا شنیدهام، او با ذوق است و از آن بالاتر بزرگترین دانشمند آهنگسازی است. در سال ۱۷۸۲ موتسارت کنسرت پیانوی نوشت که در آن هم تکنواز و هم آهنگساز بود.قبل از پایان سال ۱۷۸۶ و از اوایل سال ۱۷۸۴ در نهایت پرکاری بود و حدود ۱۵ آهنگ دیگر نوشت.آن آهنگها از بزرگترین ساختههای وی در سبک استادانهاش برای ترکیب پیانو و ارکستر بود.این آهنگها معجونی بود از درخشندگی آهنگسازی و رشد سنفونیک. از سال ۱۷۸۹ اولین اپرای کمدی خود از سهگانهی اپراهای کمدی خود را به نام Lenozze di Figavo در این اپرا و در Don Giovanni (ارائه شده در ۱۷۸۷ در پراگ)موتسارت تعاملی از مسائل اجتماعی و هویت جنسی را در قالب شخصیتهای انسانی خلق کرد که مجدداً در سایر کمدیهای هنری سکسی خود به نام Cosi Fan Tutte بکار برده است.او باقیماندهی عمرش را در وین گذراند.موتسارت مسافرتهای زیادی در این مدت انجام داده بود، سالزبورگ ۱۷۸۳ برای ملاقات همسر و خانوادهاش، ۳ بار به پراگ برا ی کنسرتهای اپرا، به برلین سال ۱۷۸۹ جائی که امیدوار بود منصبی بدست آورد، به فرانکفورت ۱۷۹۰ برای نوازندگی در جشن تاجگذاری.
آخرین سفر او به پراگ برای مقدمهی La Clemenza ditito در سال ۱۷۹۱ بود.این یک اپرای سنگین سنتی برای جشن تاجگذاری بود ولی موتسارت در آن از لطافت و شوخطبعی خاصی از شخصیتهای اجتماعی اپرا استفاده کرده است. کارهای سازی او در این سالها شامل سوناتهای پیانو، سه رشته کوآرتت که برای پادشاه پروس نوشته است، تعدادی کوئینتت که شامل یکی از عمیقترین آثار او است.(K-۵۱۶ در G مینور) و یکی از اشرافیترین قطعاتش K-۵۱۵ درC و آخرین سنفونی چهارگانهاش بنام(D۳۸)که در سال ۱۷۸۶ در پراگ نوشته شد.سایر آثار وی در سال ۱۷۸۸ عبارتند از: قطعهی شمارهی ۳۹ در E-Flate، اثر تراژیک او بنام شمارهی ۴۰ درG مینور، و بزرگترین قطعهاش برای لژ ماسونیکها(او از سال ۱۷۸۷ یک فراماسون بود ولی آموزشهای ماسونها هیچگونه اثری بر تفکراتش نگذاشت و موتسارت تا آخرین سالهای عمرش در سبک خود باقی ماند) موتسارت بعلت یک بیماری همراه با تب، مرد و این بیماری مسلماً مصمومیت نبوده است. موتسارت رکوئیم خود را که عظیمترین کار وی در موسیقی کلیسائی است را به دلیل بیماریش نیمهتمام رها کرد.رکوئیم درC مینور مس سال ۱۷۸۳موتسارت در حومهی شهر وین با حداقل تشریفات و در یک گور گمنام بخاک سپرده شد. مجوز5252/654/684/654
تاریخ: 1390/11/15
مشاهده :
572 |